آقا پوریا و اولین یلـــــدا....
*گل پسرم* سفیدی برف را برای روحت سرخی انار را برای قلبت شیرینی هندوانه را برای لحظه هایت و بلندی یلدا را برای زندگی قشنگت آرزومندم امسال اولین شب یلدائی است که من در کنار خانواده پیش مامان و بابایی هستم سال پیش شب یلدا من تو دل مامانی بودم و از تدارکاتی که چیده بود و کارهایی که می کرد یه کم اطلاع داشتم اما امسال به همراه آقاجون و مامان جون یک شب چله مفصل برقرار کردیم در ضمن مامانی و بابایی همون شب من را برده بودند دکتر واسه چکاپ در راه اومدن خونه وقتی بابا اکبر میوه شب یلدا را می خرید مامان از فرصت استفاده کرد و برام یه توپ هندونه ای خرید توپ...
نویسنده :
دوستــــدار پوریا ღ مامان
20:01